۱۳۹۳ مهر ۱۲, شنبه

پوستر و پلاکارد برای تظاهرات ۵ اکتبر روز جهانی نجات ریحانهجمعه ۱۱ مهر ۱۳۹۳

پنج اکتبر روز يکشنبه در ايران و در همه‌جا براي آزادي ريحانه

مردم آزاده، مخالفين اعدام، جوانان وزنان آزاده!

ريحانه، اسير يک حکومت جنايتکار است. او را از روزي که دستگير کرده‌اند، صدبار کشته‌اند. با تحقير، بابی حرمتي، با بی‌رحمی و شکنجه‌های وحشتناک و هفته گذشته با بردن تا پاي چوبه دار!

اين رفتار در مورد هر متهمي در زندان، ناعادلانه و قرون‌وسطایی است!

ريحانه امروز فرزند میلیون‌ها نفر در دنيا است، ريحانه امروز عضو میلیون‌ها خانواده است، دنيا بپا خاسته و قصد نجات او را دارد. این‌یک نه بزرگ در ابعادي ميليوني به اعدام قتل عمد دولتي است.

به ما بپيونديد و همراه ما در روز يکشنبه بگوييد ريحانه را فوراً آزاد کنيد!

تیم خبری کمیته بین المللی علیه اعدام شهر های پیوسته به تظاهرات را در ساعات آینده به اطلاع عموم میرساند. همچنین برای تظاهرات، پلاکارد و پوستر را در اختیار عموم قرار میدهد.

روز جهاني نجات ريحانه، روز نه به اعدام در سراسر جهان است!

دبیر خانه کميته بین‌المللی عليه اعدام

٣ اکتبر ۲۰۱۴

--
کمیته بین المللی علیه اعدام

International Committee against Execution (ICAE)

web: www.notonemoreexecution.org

magazine: www.notonemoreexecution.org/category/magazine
radio: notonemoreexecution.org/category/radio-naslema

facebook: www.facebook.com/notonemoreexecution

twitter: 

۱۳۹۳ مهر ۱۱, جمعه

ریحانه باید آزاد شود

همه‌جا براي آزادي ريحانه

مردم آزاده، مخالفين اعدام، جوانان وزنان آزاده!

ريحانه، اسير يک حکومت جنايتکار است. او را از روزي که دستگير کرده‌اند، صدبار کشته‌اند. با تحقير، بابی حرمتي، با بی‌رحمی و شکنجه‌های وحشتناک و هفته گذشته با بردن تا پاي چوبه دار!

اين رفتار در مورد هر متهمي در زندان، ناعادلانه و قرون‌وسطایی است!

ريحانه امروز فرزند میلیون‌ها نفر در دنيا است، ريحانه امروز عضو میلیون‌ها خانواده است، دنيا بپا خاسته و قصد نجات او را دارد. این‌یک نه بزرگ در ابعادي ميليوني به اعدام قتل عمد دولتي است.

به ما بپيونديد و همراه ما در روز يکشنبه بگوييد ريحانه را فوراً آزاد کنيد!

تیم خبری کمیته بین المللی علیه اعدام شهر های پیوسته به تظاهرات را در ساعات آینده به اطلاع عموم میرساند. همچنین برای تظاهرات، پلاکارد و پوستر را در اختیار عموم قرار میدهد.

روز جهاني نجات ريحانه، روز نه به اعدام در سراسر جهان است!

دبیر خانه کميته بین‌المللی عليه اعدام

٣ اکتبر ۲۰۱۴

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

جنبش زنان و نظام سرمایه‌داری (1)



از زمانی که سرمایه‌داری برای بقای خود و تولید هر چه بیشتر ارزش اضافه زنان را نیز مجبور به فروش نیروی کار خود کرد و از طرفی هم زنان طبقه کارگر به دلیل کاهش شدید دست مزد همسرانشان تن به این بیگاری اجتماعی دادند پدیده جدیدی در جنبش زنان - که تا آن مقطع بیشتر مربوط به زنان طبقات دارا بود- شکل گرفت و آن جنبش آزادی‌خواهانه زنان طبقه کارگر بود. جنبشی که تا به امروز ادامه دارد و به مرزبندی‌های جدی‌ای با فمینیسم بورژوایی دست‌یافته است. جنبشی که نه‌تنها مانند فمینیسم خواهان حقوق و آزادی‌های برابر با مردان است بلکه بسیار فراتر از آن قصد دگرگونی مبانی اقتصاد و سیاست جوامع بورژوایی را دارد.
در این میان انقلاب اکتبر نقطه‌ی عطف تاریخی مهمی بود. انقلابی که خواهان بیشترین برابری و آزادی برای زنان و رفع هرگونه تبعیض جنسیتی بود. این‌ها آرمان‌های انقلاب اکتبر بود مستقل از اینکه در آینده چه میزان تداوم پیدا کرد و به چه سرنوشتی منجر شد؛ اما نفس این تحول در سطح توقع بشریت در سراسر جهان تأثیرگذار بود تا جایی که دولت‌های محافظه‌کار غربی هم ناچار به انجام رفورم‌هایی در این زمینه شدند و پس از آن جنبش زنان عملاً وارد فاز جدیدی از خواست‌ها و تعرضات شد. معلوم شد که نظام سرمایه‌داری اساس و منشأ همه نابرابری‌ها در سطح اجتماع ازجمله نابرابری جنسیتی است. در این میان مذهب و ناسیونالیسم و سایر ایدئولوژی‌های مردسالارانه و عقب‌مانده در خدمت سرمایه و ابزار توجیه و تحمیل نظام نابرابر موجود عمل کرده‌اند.
اما در هر صورت و در تمامی نقاط دنیا مهم‌ترین راه برون‌رفت از شرایط موجود جمع شدن به زیر پرچم اعتراض طبقه کارگر و پذیرش تبیین این طبقه از آزادی زنان است. در این راستا ایجاد تشکل‌های زنان و طرح خواست‌ها و مطالبات برحق جنبش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. مبارزه برای آزادی و رهایی زنان نیز مانند سایر عرصه‌های مبارزاتی بدون تشکل و آگاه گری و مبارزه سازمان‌یافته نتیجه‌ای نخواهد داشت. رفع تبعیض جنسیتی و ساختن جامعه‌ای آزاد و برابر تنها از عهده جنبش آزادی‌خواهانه زنان مبارز و انقلابی کمونیست برمی‌آید. برقراری یک نظام سوسیالیستی به رهبری طبقه کارگر تنها تضمین موجود برای رفع تمامی اشکال ستم و نابرابری ازجمله در عرصه رهایی زنان است.
امروزه زنان در تمامی کشورهای جهان ازجمله پیشرفته‌ترین جوامع سرمایه‌داری مورد ستم و نابرابری قرار می‌گیرند و جنبش آزادی‌خواهانه زن برای رفع این تبعیضات ادامه دارد؛ اما داستان در کشورهای عقب‌مانده و مذهب زده ازجمله ایران حکایت دیگری است. زنان ایران با شرایط و مشکلات خاصی دست‌ به‌ گریبان هستند که کار مبارزه چه در استراتژی و چه در تاکتیک را برای آن‌ها به مراتب مشکل و پیچیده‌تر می‌کند. در مقاله بعد سعی می‌کنم مشخصاً به تاریخ و عملکرد جنبش زنان در ایران بپردازم.

۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه

حمله راسیسم به اتباع افغانی



به این خبر توجه کنید: یک‌بار دیگر دستان جنایتکار ناسیونالیسم، مذهب و سرمایه در همدستی با یکدیگر فاجعه‌آفرین شدند. بنا به گزارش یک شاهد عینی از روستای نظام‌آباد قزوین روز گذشته گروهی از اراذل‌واوباش چماق‌دار، کارگران و دهقانان افغان ساکن این روستا و خانواده‌های آنان را با چوب و چاقو مورد حمله قرار داده، خانه‌ها و موتورهای آنان را به آتش کشیده، نزدیک به ۵۰۰ الی ۶۰۰ تن از احشام آنان را سر بریده و زنان و دخترانشان را مورد تجاوز جنسی قرار داده‌اند. هم اکنون این خانواده‌های آسیب‌دیده همراه با کودکان و فرزندانشان در خیابان‌ها بدون سرپناه، غذا و وسایل لازم برای حفاظت خود بسر می‌برند.
باز هم ناسیونالیسم و راسیسم اسلامی فاجعه می‌آفریند. اولین بار نیست که جنایتی رخ می‌دهد و دستگاه حاکم فرافکنی کرده و آن را به گردن افغان‌ها می‌اندازد تا شاید بدین روش نقش خود و جامعه‌ای که ساخته است را کمرنگ تر کند. یادمان هست که در مورد ماجرای خفاش شب چه بلبشویی راه انداختند. ابتدا اعلام کردند که وی افغان است و در پی این خبر موجی از جنایت و ضرب و شتم علیه افغان‌ها به راه افتاد که صدایش را هم در نیاوردند و تازه پس از مدتی بود که معلوم شد جانی متولد خاک پاک ایران است. در تعلیل یک جنایت همه عوامل علمی جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه را رها کرده و کلیت جنایت را به پای قومیت و زبان مجرم می‌نویسند. این جوهره قضایی نظام ناسیونالیستی اسلامی ایران است؛ اما از ظواهر پیداست که این اتفاق هم مانند بسیاری اتفاقات مشابه به دست یک ایرانی رخ داده است. حالا بیاییم فرض کنیم مجرم برای مثال اهوازی است آیا این مجوزی می‌شود که بریزند و همه اهوازی‌های ایران را کتک بزنند و جنایت را به اهوازی بودن مجرم ربط بدهند؟ یا اگر این جنایت فرضی در اهواز اتفاق افتاده باشد و جانی اهل یکی از محله‌های اهواز برای مثال حصیر آباد باشد آیا اهوازی‌ها می‌ریزند و همه اهالی محله را کتک می‌زنند؟ این سیر را می‌شود تا حد کوچه و ساختمان و آپارتمان محل سکونت مجرم هم ادامه داد. می‌بینید چقدر مضحک است؟ ملامت کردن تمام ساکنین ساختمانی که یکی از اهالی آن مرتکب جرمی شده است؟ هیچ کس چنین قضاوت مسخره‌ای نمی‌کند. هیچ کس نمی‌گوید اهالی فلان ساختمان همگی مجرم‌اند. در مورد شهر و کشور و ملیت مجرمین هم عیناً همین منطق صدق می‌کند؛ اما همه می‌دانیم که مسئله به این سادگی‌ها هم نیست. دست‌هایی پشت پرده در کارند و در این موارد احساسات ناسیونالیستی مردم را باد می‌کنند. در مورد خبری که خواندید رئیس و اعضای شورای دهداری این وظیفه را به عهده گرفتند. مردم هرگز به صورت خودجوش تصمیم نمی‌گیرند دست به چنین جنایتی بزنند. این بورژوازی حاکم است که برای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت می‌گوید کار، کار افغانی‌هاست. با این منطق می‌خواهند بگویند ما مقصر نیستیم. به دولت و سیستم آموزشی و فرهنگ عقب‌مانده ما ربطی ندارد. مجرمین از ما نیستند. بریزید و بزنید و تجاوز کنید و نابود کنید. این سیستم جرم‌شناسی آریایی-اسلامی حاکم بر ایران در قرن بیست و یکم است.
باید علیه این وضعیت به پا خاست و ضاربان را مورد محاکمه قرارداد و بدون توجه به ملیت و زبان مجرمین در پی اصلاح آن‌ها برآمد. باید جلوی تکرار چنین فجایعی را بگیریم.***

کمپین پاهایت را جمع کن

در خبرها آمده است که تعدادی از زنان در ترکیه دست به ایجاد کمپین اینترنتی جالب‌توجهی زده‌اند. مضمون این کمپین اعلام اعتراض به رفتار برخی از مردانی است که در جامعه و به خصوص در وسایل نقلیه عمومی زنان را مورد اذیت و آزار قرار می‌دهند. برای مثال مردانی که با طرز نشستن خود جا را بر زنان تنگ کرده و سعی می‌کنند با آن‌ها تماس فیزیکی برقرار کنند. این کمپین با عنوان‌های ”باز کردن پاهایت را متوقف کن“ و ”جای من را اشغال نکن“ در شبکه‌های اجتماعی فراخوان و سازمان‌دهی شد.

 مستقل از اینکه این عمل در سایر کشورهای اروپایی و غیرمذهبی چقدر شایع است و در آن کشورها چقدر به تمایلات جنسی خاص بعضی از مردان مربوط می‌شود، این پدیده در ایران و دیگر کشورهای اسلام زده معنی متفاوتی دارد. در این کشورها به دلیل محدودیت رابطه دو جنس مخالف و آپارتاید جنسی که از کودکی بر مردم تحمیل می‌شود، نوع تمایلات جنسی عجیب و بعضاً غیرقابل درکی را به بار آورده است. مردان و زنانی که از کوچک‌ترین تماس و رابطه جنسی با یکدیگر منع شده‌اند و هرگز معنای روابط آزاد و انسانی را درک نکرده‌اند، طبیعی است که از هر فرصتی برای ارضای نیازهای طبیعی خود بهره می‌جویند. در اتوبوس و تاکسی، در صف سینما و مکان‌های شلوغ، به هر زحمت و ضرب و زوری سعی می‌کنند دستی به جنس مخالف برسانند. اسلام و قوانین عمیقاً عقب‌مانده مذهبی، برخی از مردان را به بیماران جنسی تبدیل کرده است و در مقابل زنان در این جوامع هیچ‌گونه امنیت جسمی و روانی ندارند. زنی که هر روز برای کار یا تحصیل از خانه خارج می‌شود پیه بسیاری از این رفتارها را به تن خود می‌مالد و هر شب با مجموعه‌ای تصاویر و خاطرات سیاه آن روز به خواب می‌رود؛ اما با تمام این شرایط ضد انسانی و ناامن شاهدیم که زنان ایران عقب ننشسته‌اند و تسلیم نشده‌اند. آن‌ها در تمام زمینه‌ها مشغول به فعالیت هستند و با حضور خود در اجتماع عملاً هر روز مشغول مبارزه با حکومت و مذهبی هستند که باعث و بانی ایجاد و ادامه چنین شرایط جهنمی است. دختران و زنان ایران هم می‌توانند با انجام چنین حرکات جمعی و اعتراضی مخالفت خود را اعلام کنند. کاری که هر روزه با نوع پوشش و ظاهر خود مشغول به انجام آن هستند؛ اما سازمان‌یابی و ایجاد کمپین‌های اعتراضی در اینترنت با توجه به خفقان حاکم بر جامعه ایران می‌تواند بسیار کارساز و کارگشا باشد.***

۱۳۹۳ اردیبهشت ۹, سه‌شنبه

جایگاه زن در سرمایه داری و مذهب 1

در تمام صورتبندی‌های اقتصادی پیشاسرمایه‌داری و پس از سقوط جوامع مادرسالار (Matriarchal)شاهد ظهور و عروج تفکرات مردسالارانه در کنار رشد نقش مذهب در جوامع بشری بوده‌ایم. همزمان با سیر اضمحلال جوامع کمون اولیه و مبتنی بر مالکیت جمعی بشر بر ابزار ابتدایی تولید و پیدایش پدیده ارزش اضافه در اشکال نوپای آن، مذهب نیز به عنوان نهادی برای دفاع از طبقات تازه شکل گرفته‌ی دارا، و نقش محوری مرد در خانواده پا به عرصه ظهور می‌گذارد.

با بسته شدن اولین نطفه‌های جامعه‌ی مبتنی بر برده‌داری، مردان به دلیل قدرت بدنی بیشتر مورد توجه نظامهای حاکمه و برده‌داران قرار گرفتند و زنان صرفا به عنوان کنیز و گاها در کنار جنس اصلی مورد معامله یعنی مردان به فروش می‌رسیدند. از اینجا نقش مذهب به عنوان توجیه‌کننده وضع موجود و دفاع از سیستم برده‌داری عملا وارد فازی از دفاع از مرد به عنوان جنس برتر می‌شود و نقش مرد به عنوان عامل عمده تعیین‌کننده اقتصادی برجسته می‌شود. از آن زمان تا کنون با اینکه اشکال متنوعی از جوامع مبتنی بر مزدبگیری و استثمار فردی روی کار آمده و از بین رفته‌اند اما کماکان لبه تیغ تیز مذهب بر گردن طبقه مورد استثمار و مخصوصا زنان به عنوان جنس درجه دوم احساس می‌شود. با اینکه امروزه و در جوامع پیشرفته سرمایه‌داری غرب، زنان تا حدود زیادی توانسته‌اند پا به پای مردان در تولید اجتماعی نقش عمده‌ای ایفا کنند و اساسا سرپرستی بسیاری از خانواده‌ها به عهده زنان است اما هنوز هم نابرابری در تمام شئون و سطوح میان زنان و مردان به عینه به چشم می‌خورد.

این نابرابری تا جایی در متن جوامع سرمایه‌داری رخنه کرده است که خواست دستمزد مساوی در مقابل کار مشابه با مردان از اصلی‌ترین خواست‌های زنان شاغل است. طبیعی است که این اوضاع در کشورهای عقب مانده و مذهب زده به مراتب اسفناک‌تر است.

در مقالات بعد سعی دارم بیشتر به تلاش زنان در مقابل این ستم طبقاتی در طول تاریخ و نقش جنبش آزدایخواهانه زنان و دستاوردهای آن بیشتر بپردازم.



۱۳۹۳ اردیبهشت ۲, سه‌شنبه

جایگاه زن در جامعه سرمایه‌داری

جایگاه زنان در دنیای سرمایه‌داری هنوز جایگاهی است که زن در آن از کمترین حقوق برخوردار است. این جایگاه بنا بر کشوری که زنان در آن اسکان دارند تا حدودی فرق می‌کند اما در نهایت امر تمامشان با یک سری مسائل و مشکلات دست به گریبان هستند. در اروپای غربی و مخصوصا کشورهای اسکاندیناوی با اینکه از لحاظ جایگاه، زن و حقوقی که برای زنان قائل هستند جزو کشورهای اول دنیا هستند اما باز هم زنان مورد ظلم و ستم و بی‌حقوقی قرار دارند و نمی‌توانند احساس امنیت 100% داشته باشند. در این مقوله آمار و ارقام حرف اول را می‌زند اما در اینجا بحثی از آن را به میان نمی‌آوریم چون آمار و ارقام مورد صحبت ما نیست و همیشه هم کاملا قابل اعتماد نیست. نه به این معنا که دروغ می‌گویند، نه، به این دلیل که مشکلاتی که زنان جوامع با آن دست به گریبان هستند همیشه گزارش نمی‌شود و بسیاری از زنان به دلایل گوناگونی که به آن خواهیم پرداخت لب از لب باز نکرده و گاهی حتی خودشان نمی‌دانند که این مشکلات ناشی از بی‌حقوقی در کشورشان است.
زنان در جامعه سرمایه‌داری صرفا نباید مورد تعرض، خوشونت و یا تجاوز قرار بگیرند تا بتوان پی به مشکلات و فشارهای روحی آنان برد. زن در جامعه آزادی که شعارش، «حق با زنان است» می‌باشد هم مورد شدیدترین فشارهای روحی و جسمی است. زنی که قدرت دفاع از خود را در مقابل حرف همسر یا امر و نهی همسر خود ندارد، زنی که در این جامعه شاغل است و از ترس از دست دادن شغلش باید چند برابر توانش کار کند و از قرار معلوم حتی دستمزدی که برای مردان همکارش در نظر گرفته شده، نمی گیرد، زنی که با توجه به روحیات و قدرت جسمانیش مجبور است مدیریت زندگی را به دست بگیرد و ... اینها تماما بیان کننده این حقیقت هستند که زن در جامعه سرمایه‌داری هنوز زن است و نگاهی که حکومت و مردم به او دارند نگاهی غیر انسانی است. در کشورهای پیشرفته و امن دنیا هم با کمی تفاوت این امر همانطور که گفتم صادق است اما راه حل این قضیه چیست؟
تا زمانی که زن به عنوان یک کالای تجاری در دنیا مطرح است و تا زمانیکه زن و وظایف زنانه‌اش در فرهنگ و عرف جامعه در ذهنها وجود دارد، تا زمانیکه فروش یک کالا بسته به تبلیغی که می‌کند دارد و در آن تبلیغ حضور یک زن نیمه برهنه، زیبا و خوش اندام تا حدود زیادی تضمین کننده فروش بهتر کالاست، نمی‌توان انتظار داشت که نگاه مردم عادی نیز به زن تغییر کند. تا زمانیکه نگاه مردان یک جامعه به زن و جسم وی نگاهی خریدارانه است و این مستقیما به فرهنگ جامعه سرمایه‌داری بر می‌گردد، نمی‌توان انتظار چیزی غیر از این را داشت. مشکل اول که همان جامعه سرمایه‌داری است تا زمانی که وجود دارد و با موشکافی روانی مردم یک جامعه برای تاثیرات خود استفاده کرده و نگاه و تفکر آنها را آنگونه که خودش می‌خواهد تغییر می‌دهد و مردم یک جامعه بدون اینکه خود بدانند آنگونه نگاه می‌کنند که حکومت سرمایه‌داری می‌خواهد، نباید لحظه‌ای از اعتراض و مبارزه عقب نشست. تا زمانیکه جامعه سرمایه‌داری وجود دارد، راسیسم، ظلم علیه کارگر، تبعیض جنسیتی، تجاوز، کودک آزاری و میلیون‌ها مشکل دیگری که امروزه وجود دارد پا برجا خواهد بود اما در هر کشوری متناسب با خودش.
البته این امر حائز اهمیت است که با توجه به مناسبات جامعه سرمایه‌داری، مردم آزادی‌خواه در مقابل این مهم ساکت ننشسته‌اند و مبارزات خود را در سطحی وسیع و چشمگیر ادامه می‌دهند. بسیاری از حقوقی که در برخی از کشورها در حال حاضر شاهد آن هستیم نتیجه مبارزات انسان‌هایی است که از شرایط و مناسبات جامعه رضایت نداشته و هر کدام در حیطه و زمینه‌ای که در آن مورد ظلم قرار گرفته و یا شاهد آن هستند دست به اعتراض زده‌اند. حقوق و رفاهی که در این کشورها تا حدودی مورد قبول واقع شده به دلیل انسانی بودن حکومت نیست، بلکه نتیجه همین مبارزات انسان‌های آزادیخواه است که به طور قطع جامعه سرمایه‌داری را مجبور به پذیرش برخی از این امور کرده است و بدون شک این پایان مبارزات نیست و نخواهد بود. این مبارزات همانگونه که شاهد هستیم هر سال آنقدر وسیع‌تر و گسترده‌تر می‌شود که هیچ بعید نیست همین مبارزات که باعث به چالش کشیدن نفس کاپیتالیسم است باعث بروز انقلاباتی شود که منجر به نابودی سرمایه‌داری شود.
زنان با توجه به شرایط و مشکلات عدیده‌ای که دارند هرگز این صحنه را خالی نکرده‌اند و با شور هر چه تمام‌تر در حال مبارزه‌اند و مردان آزادیخواه نیز در کنار زنان دست به مبارزه زده‌اند.

در این مقاله به طور کلی به زنان و رابطه کاپیتالیسم با بی‌حقوقی زنان پرداختم و سعی دارم در مقالات بعدی به مشکلات جزئی‌تر زنان در کشورهای مختلف بپردازم.